سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق

love16

چه روزهایی

چه روزهایی را می گزرانیم بی آن که بدانیم

 

بی آن که بفهمیم

 

از کوچه می گز ریم بی آنکه نگاهی به آن درخت خشکیده کنیم

 

که چرا آن همه شاخ و برگ زیبایش

 

به جای آنکه بالای سرش باشد

 

زیر پای من عابر لح می شود

 

از کوچه می گزریم بی آنکه نگاهی به آن دیوار ترک دار کنیم

 

که چرا آن دیواری که بارها تو را از باران گریزاند

 

حالا تک تک آجر هایش

 

 به دست کودکان باشد

 

آری این چه رسم روزگاری است

 

هرکس که سالها برایمان زحمت می کشد

 

تا بادی بیاید ما از یادش می بریم


+ نوشته شده در دوشنبه 89/12/9ساعت 5:11 عصر توسط محمد مهرگان نظرات ( ) |